رفتارشناسی تاریخی یک مصاحبه شونده! خودویرانگری از نوع رمضانپوری

رفتارشناسی تاریخی یک مصاحبه شونده! خودویرانگری از نوع رمضانپوری !
جارستان /سرویس شهری: احمد رمضانپور سیاستمدار بزرگی نیست، اما آنگونه که خودش در حرفهایی که به قول خودش برای ثبت در تاریخ زده ، اذعان کرده ، در بزنگاههای سیاسی تصمیمات لحظه ای خاصی گرفته است و پله های ترقی مدیریتی و تشکیلاتی را بسیار سریعتر از هم رده های خود طی کرده است .
البته این نوع تصمیمات و دوکلاس یکی کردنهایش ظاهرا ، به جوانیهایش اختصاص داشته وگرنه به نظر می آید او در نظر دارد با اخرین تصمیم سازیهای خود هر چه را سالها رشته ، پنبه کند ( اشاره می کنیم به گزینه های شهرداری منتخب او در شورای شهر و روش و منش او در یکی دوسال اخیر…)اتفاقاتی که اتفاقا نیازی به ثبت در تاریخ ندارد برای اینکه اینقدر عجیب و غیر منتظره هستند که خودبه خود ثبت می گردد و اینقدر تلخ و ناخوشایند هستند که هم ما و هم خودش شاید در آینده ای نزدیک آرزو کند هیچ گاه این مسایل در یاد و خاطره کسی باقی نماند.
گفتگوی مفصل اما غیرچالشی او با یکی از رسانه ها یکی از همین اتفاقات است. با اینکه به نظر میرسد خبرنگار محترم هیچ تلاشی در به چالش کشیدن و موشکافی ادعاهای رمضانپور در مصاحبه نداشته است اما تناقض گویی و حرفهای ضد و نقیض حاج احمد در طول این گفتگوی طولانی خود، ذات و اصالت برخی حرفهای او را به چالش کشیده است.
اینکه نظامی نباشی و در دولتی انقلابی در جوانی و نوجوانی صاحب مناصب دولتی شوید و به سرعت این مناصب را پله پله طی کنید ، اینکه هنوز خودتان را بدهکار ناطق نوری بدانید و اما به ریاست ستاد خاتمی ببالید ، اینکه هر جا رییس نبودید انگونه ساز خود را بنوازید و هارمونی سایز صداها را دچار پارازیتی شدید کنید ، هنر استفاده از فرصتها است حال می خواهید اسمش را اصلاح طلبی بگذارید یا …
قطعا اگر خواننده و شنونده ای از کره مریخ بیاورید و ازاو بخواهید با خواندن این مصاحبه نظر خود را درباره راوی بگوید قطعا از او به عنوان فردی که نهایت استفاده از فرصتهای هر چند کوچک را کرده است یاد می کند.
و اما ذکر چند نکته مهم :

یا من رئیس … یا هیچ کس !

سیمرغ و انتخابات ۷۸
اینکه خود احمد رمضانپور ایجاد و فعالیت ستادی به نام سیمرغ علیه کاندیدای رقیب را تایید می کند و بعد از مظلومیت و تنهایی و غربت خود حرف می زند ، کمی عجیب و غیرقابل باور است.آیا او جبران رای عقب مانده خود از رقیب را در فاصله انتخابات مرحله اول و دوم ناشی از هوش و ذکاوت شخصی خود می داند هم ،خودستایی ویژه ای است که البته چاشنی خوشمزه این روزهای سیاسیون ماست.
رمضانپور ضمن رد همکاری و رفتار غیراخلاقی با همسر سابق کاندیدای رقیب ، میگوید فقط اورا در خانه برادرش دیده است !!! آیا این دیدار در راستای صله رحم بوده است؟ یا دیدار این بانو به عنوان یک لیدر انتخاباتی در شلوغترین روزهای انتخابات در اولویت واقع شده بود؟

نکته دیگر که هر خواننده ای چه با دانستن و آگاهی از اتفاقات گذشته و چه بی اطلاع از وقایع با خواندن این گفتگو به آن پی می برد این است که احمد رمضانپور علیرغم ادعای تمکین به رای شورایی و حزبی و تشکیلاتی هرجایی رییس نبوده و نشده و رای اکثریت علیه او بوده ، بی توجه به نظر اکثریت کار خود را کرده است و مسیر خودرا یک تنه طی کرده است.
به حرفهای خود او در گفتگو استناد میکنیم :
مخالفت با نفر اول بودن احمد حسینی در شورای هماهنگی اصلاح طلبان ، تشکیل ستادموازی با عنوان ستاد مردمی در انتخابات ریاست جمهوری ( ستادی که رمضانپور باید در آن رییس باشد !) تشکیل مجمع فرهنگیان استان گیلان و از همه شاخصتر اصرار بر انتخاب اشتباه و بر خلاف نظر اکثریت اصلاح طلبان در شورای شهررشت در ماههای اخیر و اصرار بیشتر بر اینکه دلایلی بر او وحی شده و از انجایی که دیگران در کسوت نزول وحی نیستند امکان درک شرایط راندارند و او مطابق معمول با انداختن تقصیر بر گرده آتش افروزان و اتش سوزان قلیانسرایی از توضیح چرایی رای خود به عنوان مثال به حجت جذب ، نیروی غیر متخصص صددرصد اصولگرا خودداری ورزیده است و پاسخ را مطابق شش ماه اخیر به زمانی دیگر موکول کرده است!
من اگر جای مصاحبه گر بودم خیلی خلاصه و مفید از رمضانپور می پرسیدم آیا غیر از این است که رای به حجت جذب که پشت پازدن به سالها سوابق و فعالیت سیاسی و حزبی تان است هدف دستاورددیگری غیر از ریاست حاج احمد بر شورای شهر رشت دارد یا خیر؟ و این ریاست چرا اینقدر برای او مهم و ارزشمند است که حاضر شده از تمام اصول و فروع سیاسی خود عبور کند؟

ربانی … ناپختگی … جویای نامی !!!
او در این مسیر از قربانی کردن هیچ کس و هیچ چیز نمی هراسد ولو اینکه هرمز ربانی را اینگونه تفسیر کند:
شاید جویای نام باشد ، شاید هم پخته نباشد!!!
رمضانپور در رفتار نشان داده بود که از رفقا و همفکران سابق خود البته اگر فرض کنیم همراهی و همنوردی چندسال اخیر

او با ایشان ریشه ای فکری و اعتقادی داشته است!!!!عبور کرده است و رای و نظر ایشان برای وی فاقد اهمیت است. این بار در کلام خود به تفصیل بر این تئوری تایید و تاکید کرده است.

موجودات فضایی در قلیانسراها!
صحبت از دشمنان و مافیای فرضی در مجامع غیررسمی دودی و آتشی ، فرار از پاسخگویی او به انتقادات از عملکرد عجیب او و همفکرانش در شورای شهر رشت است. این مافیای قلیانسرایی چه توان عجیب و بهت برانگیزی دارند که رمضانپور از ذکر نام آنها نیز در هراس است و چه توان مهیبی دارند که تمامی تصمیم سازیهای نادرست شورا و تیم منتسب به رمضانپور و جوسازی ها و شایعه پردازیها علیه حاج احمد،تقصیر آنهاست؟

تاریخ مثلا شفاهی و اخلاقی که قربانی شد…
شاید بد نباشد این بار که خبرنگاری دگمه رکورد را در مقابل احمد رمضانپور فشار داد و او به ناگاه احساس کرد ابراهیم یزدی یا مرحوم طالقانی است که قرار است از تاریخ شفاهی انقلاب بگوید ! یادش بیاید که او تنها راوی اتفاقات سیاسی چند سال اخیر رشت نیست ، ۷۸ و ۸۸ پر از حوادثی است که بسیاری از نویسندگان ، فعالین سیاسی و رسانه ای این استان با ثانیه به ثانیه اش خاطره دارند هرحنز موبایلی برای ثبت حوادث نبود ، هر چند رسانه ای جسور برای مستند سازی لحظه ها و اتفاقات نبود اما چشم ، یاد و خاطره هزاران فرد درگیر در این حوادث، خود مستند بزرگی بر اتفاقاتی است که اکنون به راحتی یک مصاحبه نمیتوان وارونه جلوه شان داد.
یادمان باشد در روایت شفاهی تاریخ ، رعایت اخلاق انسانی و اجتماعی مهم ترین اصل است.